محل تبلیغات شما

فارس افتاده توی گوشی من . ویدئوهای قدیمی را می بیند. حرف زدن های بچگانه ی حسین . فیلم گرفتن من از بازی های حسین . نوزادی فارس که که می کند و چشمهایش را  گرد کرده با یک اخم بزرگخسته و سیر و خواب آلود . عروسی برادرک  و کل کشیدن زن ها  و لالایی خواندن من برای فارس .  چرا این همه آواز محلی برای بچه هایم خواندم؟مقصد بعدی  آن زنی که از خواب تاریخی ژن های من برخاسته کجاست؟ نمی دانم.


من خجالتی ام. می دانستید؟ بچه که بودم وقتی مهمان داشتیم می رفتم قایم می شدم. بزرگتر که شدم می رفتم توی اتاقم . فامیل های مامان که می آمدند غوغا بود. یک سری آدم  پر رو  و پر حرف . از آن ی هایی که تازه آن موقع همه چیز به کامشان بود _هنوز م هست. هر جاکه باشند _ اعتماد به نفس عجیبی داشتند و دارند . من همیشه از اینها فراری بودم . بلند بلند می خندیدند .بوی فرودگاه دوبی  و کیک های هل دار مامان قاطی می شد و من اضطراب می گرفتم . دانشگاه رفتم و باز هم خجالت می کشیدم. عروس شدم و خجالت می کشیدم. توی دانشگاه سربه زیر و آرام می روم سمت کلاسم. در جایگاه استاد درثانیه ای دچار دگردیسی می شوم . درس می دهم بی هیچ خجالت و اضطرابی . اگر لازم باشد تنبیه می کنم .می خندم. می خندانم . می گریانم حتی! بعد که تمام می شود به در کلاس که می رسم زنگها ساعت دوازده را می نوازند و من شده ام یک سیندرلای بدون شاهزاده . توی مهمانی خانمی که وصف سخت گیری من سر کلاس و حساب بردن پسرها را از پسرش شنیده بود با تعجب گفت : خواهر خانم فلان هستید شما؟  اگر جای مامانم بودم وقتی دخترم خجالتی بود رفتار درمانی می کردم و حالا که نکردم حواسم را جمع می کردم به یک سری گرگ شوهرش ندهم و حالا که دادم هی نمی گفتم : هیس ! ولش کن. حرف نزن .


دعوا نکنید. خودم می دانم خجالتی بودن نقص است.


تازگیها دارم سعی می کنم بیشتر وعده ها را خام بخورم .ولی بعضی روزها لوس می شوم و رعایت نمی کنم. این رعایت نصفه نیمه  خوب است ولی.


خیلی کار دارم این دوهفته ی پیش رو. کارهای خوب دارم. بروم.


کامتنهای شما در دو پست قبل خیلی برایم ارزش  دارد . یکی یکی جواب می دهم.خیلی ممنونم




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها