یادم نمی آید آخرین بار کی نوشتم. فقط این را میدانم که بیست و چند روز است درسفرم و حالا با چمدانی منفجر و کلی لباس شسته روی میز ناهار خوری با کلی داروی ضد تهوع و دل درد و پیام متخصص نرم افزار پروژه ی جدید و این واقعیت زشت که خوشبخت و قوی نیستم به زندگی واقعی برگشتم.
هشت روزش را هند بودم. قصه هایش را مینویسم. خب؟
لیلاسادات پس رمزعوض شد؟
درباره این سایت